به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی شمال نو، فرهنگ، جانمایه هویت یک ملت است و آیینهایی همچون یلدا، رگهای حیاتبخش این کالبد دیرینه محسوب میشوند. در عصری که هجوم مدرنیته و تنهاییِ دنیای دیجیتال، پیوندهای انسانی را به مخاطره انداخته است، بازگشت به ریشهها و واکاوی سنتهایی که بر پایه محبت و امید بنا شدهاند، یک ضرورت است.
در این گفتگو، بر آن هستیم تا یلدا را نه صرفاً به عنوان یک جشن تقویمی، بلکه به عنوان یک مکتب تربیتی و اخلاقی از زبان کارشناس فرهنگی بررسی کنیم که چگونه یک دقیقه طولانیتر بودن، میتواند هزاران سال تمدن را به هم گره بزند.
وی معتقد است: یلدا در جوهر خود، حماسهای از پیروزی امید بر یأس و نور بر ظلمت است که در رگهای زمستان جاری میشود تا یادآور شود که حتی بلندترین شب سال نیز در برابر سپیدهدمِ آگاهی، تاب ایستادگی ندارد.
وطنپرست، ادامه داد: در این دیار، یلدا تنها نشستن دور سفره نیست، بلکه تجدید عهد با طبیعتِ بخشنده و زندهنگهداشتن سنتهایی چون “امیریخوانی” و روایت افسانههای بومی است که نشان میدهد ریشههای پیوند خانوادگی در میان مازندرانیها، به بلندای تاریخ این سرزمینِ سبز، عمیق و ماندگار است.
وی با اشاره به تغییر فصل در شبچله، میگوید: در آستانهی طولانیترین شب سال، گویی طبیعت در سکوتی ژرف فرو میرود تا شاهد زایش خورشید باشد. یلدا، مرز میان پاییزِ هزاررنگ و زمستانِ سپیدپوش است؛ بزنگاهی که در آن برگهای خشکیده، جای خود را به دانههای برف میدهند تا زمین برای فصلی نو مهیا شود.
این کارشناس فرهنگی بیان کرد: فلسفه بنیادین یلدا، ریشه در تقابل میان نور و ظلمت دارد. نیاکان ما دریافته بودند که تاریکترین لحظات شب، درست پیش از دمیدن سپیده است. یلدا به ما میآموزد که عمر تاریکی، هر چقدر هم که طولانی باشد، محکوم به فناست و صبح صادق در راه است.
وطنپرست در خصوص نمادهای خانوادگی شب چله، عنوان کرد: کرسی در فرهنگ یلدا، تنها یک وسیله گرمایشی نیست، بلکه نمادی از وحدت و صمیمیت است. نشستن به دور کرسی، فاصلههای نسلی را از میان میبرد و زانو به زانوی بزرگترها، گرمای عاطفه را در دلهای سرد زمستانی جاری میسازد.
وی در ادامه به نمادشناسی سفره یلدا اشاره کرد و گفت: سفرهی یلدا با انار معنا مییابد. هر دانه انار، گویی نمادی از قلبهای تپندهای است که در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. سرخی انار، یادآور سرخی خورشید و نماد برکت و باروری است که از دل خاک سرد به سفرههای ما رسیده است.
این کارشناس فرهنگی اعلام کرد: حضور هندوانه بر سفرهی شب چله، نوعی دهنکجی به سرمای زمستان است. این سنت به ما یادآوری میکند که یادِ گرمای تابستان و شیرینی حیات، همواره میتواند سختیهای دوران انجماد و سردی را برای انسان قابل تحمل کند.
وی، حافظ را مهمانِ همیشگیِ این خلوت دانست و افزود: تفأل به دیوان لسانالغیب، پیوند میان عالم خاک و عالم معناست. در این شب، هر کسی با نیتِ دلِ خود، از حافظ مژدهی وصل میطلبد و اینگونه معنویت با سنت گره میخورد.
در بخش دیگری از این گفتگو، وطنپرست با بیان اینکه آجیل مشکلگشا و تنقلات بومی، بخش جداییناپذیر این آیین هستند؛ گفت: تقسیم این نعمات ساده میان میهمانان، تمرین سخاوت و بخشندگی است؛ جایی که داشتههای کوچک، شادیهای بزرگی میآفرینند.
این کارشناس فرهنگی، با بیان اینکه یلدا فرصتی برای زدودن زنگار کینههاست؛ تامید کرد: دورهمیهای این شب، بهانهای است تا دستهایی که از هم دور شدهاند، دوباره در هم گره بخورند. دستاورد بزرگ این آیین، ایجاد صلح و صفای خانوادگی در بستر یک جشن ملی است.
وطنپرست، ثبت جهانی یلدا را نشاندهنده عظمت این آیین دانست و اذعان کرد: این دستاورد به دنیا نشان داد که ایرانیان از دیرباز، مردمانی صلحجو بودهاند که حتی برای گذر از تاریکی، به جای ترس، جشن و سرور را برگزیدهاند.
وی، انتظار برای اولین پرتوهای خورشید را تمرینِ امیدواری ایرانیان برشمرد و گفت: شبزندهداران یلدا، نگهبانان نور هستند که با بیداری خود، به استقبال نورانیت و روشنایی میروند و سحر را در آغوش میکشند.
این کارشناس فرهنگی، در نقد دنیای مدرن، عنوان کرد: امروز یلدا باید فراتر از یک سنت، به عنوان پیوندی میان تکنولوژی و سنت عمل کند. اگرچه ابزارهای ارتباطی تغییر کردهاند، اما نیاز انسان به «همنشینی حقیقی» کماکان باقی است و یلدا بهترین پاسخ به این نیاز فطری است.
وطنپرست متذکر شد: یلدا در واقع به ما میگوید که زمستان با تمام ابهتاش، گذراست. دستاورد غایی این شب، دمیدن روحیه صبر در کالبد جامعه است. ما یاد میگیریم که برای رسیدن به بهار، باید از معبرِ سردِ زمستان با چراغِ مهر و کتاب گذشت.
به گزارش بلاغ؛ یلدا به ما ثابت میکند که “ما” بودن، تنها راه عبور از زمستانهای سخت زندگی است. دستاورد بزرگ این شب برای جامعه امروز ما، بازآفرینی سرمایههای اجتماعی و تحکیم بنیان خانواده است.
یلدا به ما میآموزد که نور، نه در انتهای تونل، بلکه در میان دستان ماست؛ آنگاه که دستی را میگیریم، شعری میخوانیم و سفرهای برای همدلی میگسترانیم؛بگذاریم چراغی که یلدا در دلهایمان روشن میکند، تا اولین شکوفههای بهار روشن بماند و یادمان باشد که هیچ زمستانی ماندنی نیست.
















